پوست شیر و دلیل بی احترامی به سازندگان! ادامه داستان و انواع پیش بینیها...
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۰۶۳۹۳
عصر ایران ؛ نهال موسوی - از روز چهارشنبه (17 اسفند) که جدیدترین قسمت سریال پوست شیر (قسمت دوم از فصل سوم) پخش شده است تا به امروز بحث و گفتگو درباره این مجموعه بسیار داغ بوده است. آنچه که قابل توجه است واکنش گسترده به اتفاقات رخ داده در این سریال است.
از زمان همه گیری شبکههای اجتماعی و در واقع انفجار ارتباطی از طریق دنیای مجازی شاید هیچ سریالی نتوانسته است در این اندازه انعکاس پیدا کرده باشد و به موضوع روز مخاطبان و اظهار نظر انان تبدیل شده باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای خوانندگانی که سریال پوست شیر را ندیدهاند و در آینده میخواهند ببینند، و یا علاقمندانی که هنوز موفق به دیدن این قسمت آخر نشدهاند توصیه می کنم ادامه این نوشتار را نخوانند چون به قول معروف خطر اسپویل وجود دارد (لو رفتن داستان)، به نقاطی از داستان اشاره میشود که بهتر است بیننده درباره آن هیچ اطلاع و خبری نداشته باشید.
اتفاق عجیب این است که برخی از کاربران به نویسندگان و سازندگان سریال حمله کرده و از این که ساحل به این شکل کشته شد بسیار ناراحت و خشمگین بودند و حتی الفاظ ناشایستی هم به کار بردهاند!
اگرچه این توهین و حملهها اصلا امری پسندیده نیست ولی سازندگان پوست شیر نه تنها از این قضبیه نباید ناراحت شوند بلکه باید به آن مثبت نگاه کنند و این یک برد تمام عیار برای آنهاست، اثری که ساختهاند تا این حد مخاطبان را درگیر کرده است که از سرنوشتی که برای ساحل رقم خورده است چنین ناراحت و عصبانی هستند.
برخی هم به شوخی گفته بودند آقای محمودی میگذاشتی ساحل یه غذای خوب بخوره بعد میکشتید، بنده خدا همهاش فقط کنسرو لوبیا خورد.
پوست شیر و ریسک بزرگی که به آن دست زده است؛ اونور جنگل تن سبز ...
شاید از زمان رونق سریالهای شبکه نمایش خانگی در ایران هیچ مجموعهای نتوانسته باشد به چنین جایگاهی برسد. این قضیه در خارج از ایران بسیار باب است و سریالهایی چون «بازی تاج و تخت» قسمت به قسمت با چنین واکنشهایی مواجه میشدند و چندین بار مخاطبان سازندگان آن را به باد انتقاد گرفتند، مثلا در قسمت ششم از فصل هفتم به از راه رسیدن دنریس با اژدهاها برای نجات جان جوخه انتحاری جان اسنو به شدت مورد حمله قرار گرفت و اعتقاد داشتند که منطق زمانی روایت راهش را گم میکند و باورپذیریاش را از دست میدهد.
یا حتی در قسمت سوم فصل هشتم به تاریکی زیاد از حد صحنهها اعتراض کردند و نوشتند لازم بود یک کم نور صحنه بیشتر باشد تا بیننده چشمانش اذیت نشود. درباره قسمت انتهایی فصل هشتم و پایان این مجموعه هنوز بعد از حدود 3 سال نارضایتی و شکایت مخاطبان ادامه دارد.
و از منظری دیگر همین روزها سریال آخرین بازمانده از ما (The Last of Us) که بر اساس یک بازی ویدئویی به همین نام ساخته شده و 8 قسمت از آن پخش شده است، بعد از هر قسمت با سیل تعریف و تمجید مخاطبانش مواجه شده است. حتی قسمت هشتم آن با ۸.۱ میلیون بیننده یک بار دیگر رکوردشکنی کرد.
یکی دیگر از نکات جالب توجه این روزها درباره سریال پوست شیر حدس و گمان مخاطبان درباره ادامه اتفاقات سریال است، انواع حالتها را پیش بینی کرده اند ، عدهای بر این عقیده هستند که تمام این اتفاقات زیر سر رضا پروانه (دوست صمیمی نعیم) است، عدهای دیگر پای یک نفوذی در اداره پلیس را به وسط کشیده و دلیل این اتفاقات را انتقام شخصی از محب مشکات (شهاب حسینی) میدانند.
یک نظریه دیگر این است که خواهر رضا پروانه باعث رقم خوردن چنین اتفاقاتی است به دلیل کینه قدیمی که از نعیم دارد و ... برخی دیگر میگویند کار کار خود مشکات است!
حتی برخی دیگر درباره مرگ ساحل گفته اند که ساحل نمرده است و این خوابی است که ساحل دارد میبیند و در قسمت بعد او از خواب بیدار میشود یا گروهی دیگر اعتقاد دارند که این یک عملیات فریب بوده و ...
گروهی دیگر با اشاره به تیتراژ مجموعه گفته اند چون هنوز بازیگرانی مثل پانیبال شومون، آناهایتا افشار و رویا جاویدنیا قرار است به داستان اضافه شوند اتفاقات بیشتری در راه است.
بهرحال بازار حدس، گمان و شایعه درباره پوست شیر داغ است.
سعید دشتی بازیگر نقش «سروان یاراحمدی» هم در مصاحبهای گفته است: «چیزی که در فصل سوم (آخر) خواهید دید با فصل ۱ و ۲ از نظر قصهپردازی و روند اوج و فرود بسیار متفاوت است و شما قرار است خیلی زیاد غافلگیر شوید.»
بهر روی آنچه که رخ داده یک اتفاق در عرصه سریال سازی ایران است و این برای سازندگان مجموعه پوست شیر کم دستاوردی نیست، مهسا همتی (روزنامه نگار) در صفحه اینستاگرامش اشاره کرده بود که سال 98 یک منتقد ایرانی همزمان با جشنواره فجر به برادران محمودی حمله کرده بود و گفته بود: «ما خیلی آدمهای خوبی هستیم که اجازه دادیم شما در سینمای ایران کار کنید»!
حال من میگویم چه خوب است که برادران محمودی در سینمای ایران کار میکنند و چنین اتفاقاتی را رقم میزنند، دستمریزاد به برادران محمودی و تمام عوامل سریال پوست شیر.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: سریال پوست شیر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۰۶۳۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقدی بر سریال افعی تهران ساخته سامان مقدم/ به جای سرکوب معلول باید علتها واکاوی شوند
با توجه به کم حوصله شدنم سعی میکنم سریالها مخصوصا آثار نمایش خانگی را بعد از پایان هر فصلشان شروع به دیدن کنم و سریال «افعی تهران» ساخته سامان مقدم را بر اساس همین دیدگاه هنوز ندیده بودم تا چند روز گذشته که خبر اعلام جرم علیه عوامل این سریال به دلیل اهانت به جامعه معلمان رسانهای شد و کنجکاو شدم تا آن را قبل از اتمام فصلش ببینم.
قسمت اول که تمام شد احساس کردم حرفی برای گفتن دارد روی فیلمنامه و سوژه داستان با وسواس بیشتری تمرکز کردم و در فیلمنامه و ساختار آن به لحاظ گره داستانی و شخصیتپردازی برخلاف فیلمها و سریالهایی که در سینما و تلویزیون باب شده تفاوت اساسی دیدم. این که فیلمنامه با توجه به پیرنگ اصلی که برایش تعریف شده آنقدر محکم هست که خرده داستانهایی که در طول اثر میبینیم در خدمت آن قرار دارند و هیچ سکتهای در روند کار ایجاد نمیکنند. نکته دیگر، شخصیت پردازی در فیلمنامه این سریال است که کاراکترها را در این مسیر همراه قصه کرده و به قوام و دوام آن کمک شایانی میکند. تا جایی که بیراه نیست اگر بگویم بر خلاف اکثر فیلمها و سریالها که کنشها و گرههای داستانی بر اساس اتفاقهای تحمیلی نویسنده رخ میدهد در «افعی تهران» شخصیت پردازی بگونهای است که اتفاقات بر اساس زیسته کارکترها در خانواده و جامعه و همچنین با نگاهی روانشناسانه و جامعه شناختی پیش میرود. گرههایی که برای خیلی از مخاطبان ملموس است و موجبات همزاد پنداری را در آنان بر میانگیزد و برای برخی که با مشکلات تولید یک اثر نمایشی آشنا نیستند تصویر درستی از روند ساخت در این روزهای پر چالش در عالم سینما و تلویزیون ارائه میدهد. البته که در طول این سریال میبینیم سازندگان خیلی ظریف و اما محتاطانه با این معضلات برخورد میکنند و داستان به گونهای پیش میرود که سیاست سانسور توسط برخی نهادها و از طرفی پافشاری سازنده اثر برای حفظ اصل فیلمنامهاش و ناراحتی او از اختلالی که در قصه و هدفش از به تصویر کشیدن جنایت به وجود میآید منطقی هستند و هر دو طیف بر اساس وظیفه و دغدغهای که دارند درست عمل میکنند که به نظرم این کشمکش بر جذابیت این سریال افزوده است. به تصور من سریال خوش ساخت است و بازیگران به خوبی از عهده نقش خود بر آمدهاند بخصوص پیمان معادی که به دلیل نگارش فیلمنامه «افعی تهران» روی سوژه و کارکتر اشراف کامل دارد و مسلطتر جلوی دوربین ظاهر شده است و در حفظ و تداوم حس شخصیت روشنفکری که از محیط اطرافش پر از خشم است و پریشانی ذهنی دارد به خوبی عمل میکند. در طول سریال تدبیر کارگردان و تدوینگر در فلاشبکهایی که ذهن شخصیت بیانی را به هم میریزد کلیدواژهای است که به انتقال حس در کلیت داستان کمک میکند و اتفاقا همین فلاشبکها هستند که مخاطب را در درک بهتر چرایی رفتارهای بیانی که به مرور در حال تحول است کمک میکنند و توهین او به معلمش در سکانسی که او را از ماشین بیرون میاندازد قابل فهم میشود. چرا که شخصیت او در طول کودکی و نوجوانی در خانواده و همچنین مدرسه شکل گرفته است. او هنوز کتکهایی که خورده و بیمهریهایی که دیده را نتوانسته فراموش کند و با آن کنار نیامده است. او هنوز در قسمت هشتم و سکانس مورد بحث به تحول شخصیتی نرسیده و نمیتواند معنای جمله لذتی که از بخشیدن میتواند بدست میآورد را نسبت به انتقام درک کند. با توجه به تعریفی که از شخصیت بیانی در طول 8 قسمت شده اگر رفتاری غیر از این به تصویر کشیده میشد حتما سکتهای در روند کار و دو گانگی در شخصیت او ایجاد میکرد و باید بدانیم که او فقط از معلمی که کتکش میزده متنفر است نه از جامعه معلمان. کما اینکه در قسمت دهم این سریال شاهد هستیم وقتی بیانی در رستوران نشسته و خانمی بابت سر و صدای ایجاد شده بابت جشن تولدش از او عذرخواهی میکند، بیانی تولد او را تبریک گفته و ادامه میدهد «خوش باشید». این رفتار باعث تعجب همراهش میشود و میپرسد «چون شناختت برات حل شد؟» و بیانی در جواب میگوید « نه، چون شعور معذرت خواهی داشت.» پس او که زخم خورده دوران گذشته و حتی در بعضی موارد زمان حال است از معلمی که تنبیه را از اساس انکار میکند، انتظار عذرخواهی دارد تا آبی ریخته شود بر آتش خشمش. به نظرم این رفتار را مشاوران تربیتی مدارس میتوانند تحلیل کنند که یک دانش آموز چگونه و چرا از خانواده و شاید معلمش دچار خشم شده و پرخاشگر میشود. بخصوص که این درد در ذهن او کهنه شده و مانند دملی چرکین در رفتارش مشاهده میشود. فراموش نکنیم که او هنوز تحت درمان است و در دیالوگی تاکید دارد که از همه دنیا بدش میآید و از خودش کمتر. او حتی از خودش هم بدش میآید پس تصور نگارنده این است به جای آن که به دنبال تقبیح رفتار یک شخص باشیم و معلول را سرکوب کنیم باید علتها واکاوی شود که به نظرم فیلمنامه «افعی تهران» بر اساس وظیفه ذاتی یک اثر نمایشی تلنگری میزند و دقیقا درگیرهمین موضوع و مطرح کردن علت و معلول است و این کارشناسان روانشناس و جامعهشناس هستند که باید در این باره اظهار نظر بهتری ارائه و علتها را موشکافی کنند و در جهت فرهنگسازی رفتار درست در جامعه و خانواده کوشا باشند. *منتقد سینماوتلویزیون ۵۷۵۷ برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904427